Farsi Dictionary

Carry

بردن ، بدوش گرفتن ، حمل كردن ، حمل ونقل كردن.

Carry

رقم نقلي.

Carry all

درشكه يك اسبه وچهارچرخه ، چنته يا خورجين.

Carry lookahead

با پيش بيني رقم نقلي.

Carry on

ادامه دادن.

Carry out

انجام دادن.

Carry over

(حسابداري) انتقال به صفحه بعد دادن.

Carry propagation

پخش رقم نقلي.

Carryall

درشكه يك اسبه وچهارچرخه ، چنته يا خورجين.

carry off

حمل کردن

carry-in

حمل

Keyword

Criteria