Farsi Dictionary

Burr

خار، پوست زبرو خاردارميوه ، گره ، برامدگي ، غليظ تلفظ كردن ، حرف r را اداء كردن ، پره يادندانه دار كردن ، بامته سوراخ كردن.

Burro

الا غ (اسپانيولي).

Burrow

سوراخ زيرزميني ، نقب ، پناهگاه ، زيرزمين لا نه كردن ، (مج.) پنهان شدن ، نقب زدن.

Burry

خاردار، خشن.

burrowing

پنهان شدن - نقب زدن

Keyword

Criteria