Farsi Dictionary

Blur

لكه ، تيرگي ، منظره مه الود، لك كردن ، تيره كردن ، محو كردن ، نامشخص بنظر امدن.

Blurb

تقريظ يا توصيه نامه مختصري بركتابي ، تقريظ يا اعلا ن مبالغه اميز.

Blurt

بروزدادن ، از دهان بيرون انداختن (كلمات ، باout).

blurred

تار - تار شده

blurry

تار - مات

Keyword

Criteria