(bases.pl) ته ، پايه ، زمينه ، اساس ، بنياد، پايگاه ، ته ستون ، تكيه گاه ، فرومايه ، (مو.) صداي بم ، بنيان نهادن ، مبنا قراردادن ، پست ، شالوده.
پايه ، مبنا، پايگاه.
نشاني پايه.
حقوق ثابت بدون مزايا وفوق العاده.
ثبات پايه.
بازي بيس بال.
چوب يا تخته اي كه بعنوان ستون يا پايه بكار ميرود.
حرامزاده ، پست ، فرومايه ، بدگهر.
مستقر، مبني.
بي اساس ، بي ماخذ.
طبقه زير، زير زمين ، سرداب.
آپارتمان زيرزمين
پايگاه
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains