داراي حكومت مستقل ، خودمختار، (زيست شناسي) داراي زندگي مستقل ، (گ.ش.) خودكاربطور غير ارادي ، (ر.ش.) واحد كنترل داخلي.
خودگردان.
بصورت خودگردان.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains