Farsi Dictionary

Ash

(گ.ش.) درخت زبان گنجشك (fraxinus)، (درجمع) خاكستر،خاكسترافشاندن يا ريختن ، بقاياي جسد انسان پس از مرگ.

Ash tray

زيرسيگاري.

Ash wednesday

اولين روز ايام روزه ء مسيحيان.

Ashamed

شرمسار، خجل ، سرافكنده ، شرمنده.

Ashcan

سطل زباله ، اشغال دان.

Ashen

خاكستري ، داراي رنگ خاكستري ، شبيه خاكستر، مربوط به چوب درخت زبان گنجشك.

Ashlar

سنگ ساختماني ، سنگ بنا.

Ashore

دركنار، درساحل ، بكنار، بطرف ساحل.

Ashy

خاكستري.

ashame

شرم

ashtray

زيرسيگاري

Keyword

Criteria