Farsi Dictionary

Alert

گوش بزنگ ، هوشيار، مواظب ، زيرك ، اعلا م خطر، اژيرهوايي ، بحالت اماده باش درامدن يا دراوردن.

Alert

گوش بزنگ.

alerted

هشدار

alertness

هوشياري

Keyword

Criteria