(adequancy=) چسبيدن ، پيوستن ، وفادار ماندن ، هواخواه بودن ، طرفدار بودن ، وفا كردن ، توافق داشتن ، متفق بودن ، جور بودن ، (گ.ش.) بهم چسبيده بودن.
چسبندگي ، الصاق ، هواخواهي ، تبعيت ، دوسيدگي ، چسبندگي.
(گ.ش.) بهم چسبيده ، تابع ، پيرو، هواخواه ، طرفدار.
رعايت
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains