(.vt) :(ش.) بمركز نزديك كردن ، بدرون كشيدن ، (.n) :(ش.) تركيب اضافي.
نزديكي ، قرب ، اقامه ، اظهار.
استدلا لي ، مستدل ، استشهادي ، بسوي محور كشنده.
اقامه ، اظهار، ايراد، اراءه ، (تش) تمايل عضو بطرف محور، نزديك كننده.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains