Farsi Dictionary

Accomplish

انجام دادن ، بانجام رساندن ، وفا كردن(به)، صورت گرفتن.

Accomplished

انجام شده ، كامل شده ، تربيت شده ، فاضل.

Accomplishment

انجام ، اجرا، اتمام ، كمال ، هنر، فضيلت.

accomplishments

موفقيت

Keyword

Criteria