Farsi Dictionary

Above

در بالا ، بالا ي ، بالا ي سر، نام برده ، بالا تر، برتر، مافوق ، واقع دربالا ، سابق الذكر، مذكوردرفوق.

Aboveboard

اشكارا، پوست كنده ، علني.

Aboveground

در بالا ي سطح زمين ، (مج.) در قيد حيات.

Abovestairs

(upstairs=) طبقه بالا.

above ground

بالاتر از زمين

Keyword

Criteria