Farsi Dictionary

Ultra

(.adj &.n) :فرا، ماوراي ، افراطي ، خيلي متعصب ، مافوق ، (.pref &.n) :پيشونديست بمعني' ماورا' و ماورا فضا' و ماورا حدودو ثغور' و برتراز' و' مافوق' و' فرا.'

Ultra vires

خارج از حدود اختيارات قانوني ، بسيار عالي مقام.

Ultraconservative

بيش از حد محافظه كار، خيلي محتاط.

Ultrahigh frequency

(UHF) بسامد ماوراء زياد.

Ultrahigh frequency

(UHF) بسامد ماوراء زياد.

Ultraism

فراگرايش ، فراروي ، از حد گذراني ، زياده روي ، افراط كاري.

Ultramarine

واقع در انسوي دريا، رنگ ابي سير.

Ultramodern

فرانو، بسيار تازه ، خيلي جديد، متجدد.

Ultramodernist

فرانو گراي ، ادم خيلي متجدد.

Ultramontane

وابسته به كشورها و مردمي كه درانطرف كوه ها و ارتفاعات هستند، تفوق مطلق پاپ.

Ultramontanism

سكونت در ارتفاعات زياد، اعتقاد به تفوق مطلق پاپ.

Ultramundane

فراجهاني ، ماورا جهان ، ماوراگيتي ، ماورا منظومه شمسي

Ultranationalism

عقايد ناسيوناليزم خيلي افراطي ، ملت پرستي افراطي.

Ultrared

فراقرمز، فراسرخ ، (infrared) انطرف اشعه قرمز.

Ultraviolet

فرابنفش ، ايجاد شده بوسيله اشعه ماورا بنفش يا فرابنفش.

ultra cautious

فوق العاده محتاط

Keyword

Criteria