Farsi Dictionary

Tuber

تكمه ، دكمه ، زگيل ، سيبك ، برامدگي زگيل مانند، برجستگي (گ.ش.) قارچ دنبلا ن.

Tubercle

(گ.ش.- تش.) ازخ ، برامدگي گرد، دكمه ، زگيل ، برامدگي دندان اسياب ، برجستگي روي استخوان.

Tubercular

ازخي ، ازخ دار، برامدگي دار، سلي ، مسلول.

Tuberculate

تكمه اي ، داراي برامدگي هاي سلي ، مبتلا بمرض سل.

Tuberculation

ابتلا ء بمرض سل ، برجستگي يازگيل.

Tuberculosis

(طب) مرض سل.

Tuberculotoxin

مواد سمي كه از باسيل كخ ترشح ميشود.

Tuberculous

داراي برامدگي يا دكمه ، مسلول ، سلي.

Tuberculum

دكمه ، برجستگي.

tuberose

گل مريم

tubers

زگيل - غده

Keyword

Criteria