Farsi Dictionary

Tub

تغار چوبي ، تغار رخت شويي ، طشت ، وان ، حمام فرنگي ، هرچيزي بشكل تغاهر، شستشوكردن ، شسته شدن.

Tuba

شيپور بزرگ.

Tubal

(تش.) وابسته به لوله رحمي يا گذرگاه تخم ، لوله رحم ، لوله اي.

Tubate

داراي شكل لوله ، لوله مانند.

Tubbable

متناسب براي لوله يا تغار يابشكه.

Tubber

تغار ساز، طشت ساز، گازر، شستشو دهنده.

Tubby

چاق ، فربه ، خمره وار، بشكل وان.

Tube

لوله ، تونل ، مجرا، دودكش ، ناي ، ني ، لوله خميرريش وغيره ، ناودان ، لا مپ ، لا ستيك تويي اتومبيل ودوچرخه وغيره ، لوله دار كردن ، از لوله رد كردن.

Tube

لا مپ ، لوله.

Tuber

تكمه ، دكمه ، زگيل ، سيبك ، برامدگي زگيل مانند، برجستگي (گ.ش.) قارچ دنبلا ن.

Tubercle

(گ.ش.- تش.) ازخ ، برامدگي گرد، دكمه ، زگيل ، برامدگي دندان اسياب ، برجستگي روي استخوان.

Tubercular

ازخي ، ازخ دار، برامدگي دار، سلي ، مسلول.

Tuberculate

تكمه اي ، داراي برامدگي هاي سلي ، مبتلا بمرض سل.

Tuberculation

ابتلا ء بمرض سل ، برجستگي يازگيل.

Tuberculosis

(طب) مرض سل.

Tuberculotoxin

مواد سمي كه از باسيل كخ ترشح ميشود.

Tuberculous

داراي برامدگي يا دكمه ، مسلول ، سلي.

Tuberculum

دكمه ، برجستگي.

Tubing

مصالح لوله سازي ولوله كشي ، لوله سازي ، لوله گذاري ، نصب لوله ، لوله بدون درز.

Tubular

مجوف ، لوله مانند، سيگاري شكل ، ساخته شده از لوله.

Tubular

لوله اي.

Tubularity

حالت لوله اي ، چيز مجوف.

Tubule

لوله كوچك ، ناسور.

Tubuliferous

(tubulifloral) داراي گلهاي لوله اي وطبقي شكل ، وابسته به استكانيان.

Tubulifloral

(tubuliferous) داراي گلهاي لوله اي وطبقي شكل ، وابسته به استكانيان.

Tubulure

(ش.) دريچه كوچك لوله اي.

tuberose

گل مريم

tubers

زگيل - غده

Tubes

لوله

Keyword

Criteria