Trial |
ازمايش ، امتحان ، محاكمه ، سعي. |
Trial |
محاكمه ، دادرسي ، ازمايش ، امتحان ، رنج ، كوشش. |
Trial and erroe |
ازمايش و خطا، سعي و امتحان. |
Trial and error |
روش ازمايش و خطا. |
Trial balance |
ترازنامه ازمايشي. |
Trial jury |
(در دادگاه) هيلت منصفه. |
Trial lawyer |
وكيل دادگستري كه در دادگاههاي جنايي حضور مييابد. |
Trial run |
استفاده ازمايشي (از هر چيز). |