Farsi Dictionary

Traverse

پيمودن ، عرضي ، متقاطع.

Traverse

خاكريز يا جان پناه ، خط متقاطع ، اشكال ، مانع حاءل ، درب تاشو، حجاب حاجز، عبورجاده ، مسير، معبر، پيمودن ، طي كردن ، گذشتن از، عبور كردن ، قطع كردن.

Traverseal

عمل پيمودن ، عمل طي كردن ، پيمايش.

Keyword

Criteria