Farsi Dictionary

Transpire

رويدادن ، بيرون امدن ، نشركردن ، نفوذ كردن ، بخار پس دادن ، فاش شدن ، رخنه كردن ، فراتراويدن.

Transpired

روي دادن - رخ دادن - ظاهر شدن

Keyword

Criteria