Tour |
گشت ، سفر، مسافرت ، سياحت ، ماموريت ، نوبت ، گشت كردن ، سياحت كردن. |
Tourbillion |
(tourbillon=) گردباد، گرداب ، اتش بازي گردبادي. |
Tourbillon |
(tourbillion=) گردباد، گرداب ، اتش بازي گردبادي. |
Tourism |
گشتگري ، جهانگردي ، سياحت. |
Tourist |
گشتگر، جهانگرد، سياح ، جهانگردي كردن. |
Tourmaline |
(مع.) كهرباي اصل. |
Tournament |
مسابقات قهرماني ، تشكيل مسابقات ، مسابقه. |
Tourney |
مسابقه ، مسابقه دادن. |
Tourniquet |
شريان بند. |