Farsi Dictionary

Tough

پي مانند، سفت ، محكم ، شق ، با اسطقس ، خشن ، شديد، زمخت ، بادوام ، سخت ، دشوار.

Tough minded

داراي فكر خشن وبدون احساسات.

Toughen

سفت شدن ، مثل پي شدن ، سفت كردن.

Toughie

(toughy=) ادم خشن ، مسلله بغرنج.

Toughy

(toughie=) ادم خشن ، مسلله بغرنج.

toughest

سخت ترين

toughness

سفتي

Keyword

Criteria