Tole |
حلبي منقوش وجلا دار. |
Toledo |
شهر تولدو، شمشير ابدار مصنوع تولدو. |
Tolerability |
قابليت پذيرش. |
Tolerable |
قابل تحمل ، نسبتا خوب ، ميانه ، متوسط، قابل قبول ، مدارا پذير. |
Tolerable |
تحمل پذير، قابل تحمل. |
Tolerance |
تحمل ، تاب. |
Tolerance |
مدارا، سعه نظر، اغماض ، تحمل ، بردباري ، (طب) قدرت تحمل نسبت بدارو يا زهر. |
Tolerant |
بامدارا، مدارا اميز، ازادمنش ، ازاده ، داراي سعه نظر، شكيبا، اغماض كننده ، بردبار، شخص متحمل. |
Tolerantly |
بامدارا، مدارا اميز، ازادمنش ، ازاده ، داراي سعه نظر، شكيبا، اغماض كننده ، بردبار، شخص متحمل. |
Tolerate |
تحمل كردن ، برخورد هموار كردن ، طاقت داشتن ، مدارا كردن. |
Tolerate |
تحمل كردن ، تاب اوردن. |
Toleration |
مدارا، بردباري ، تحمل ، ازادي ، ازادگي ، ازادمنشي. |