Farsi Dictionary

Thwart

بي نتيجه گذاردن ، خنثي كردن ، حاءل كردن ، عقيم گذاردن ، مخالفت كردن با، انسداداريب ، كج ، در سرتاسر (چيزي) ادامه دادن يا كشيدن.

Thwarter

باطل كننده ، خنثي كننده ، مسدود كننده.

Thwartwise

بطور اريب ، بطور متقاطع ، اريب ، متقاطع.

thwarted

خنثي کردن - عقيم کردن

thwarts

خنثي

Keyword

Criteria