Thunder |
تندر، اسمان غرش ، رعد، رعد زدن ، اسمان غرش كردن ، باصداي رعد اسا ادا كردن. |
Thunderbird |
(ج.ش.) الا گزنه استراليايي ، مرغ افسانه اي موجد رعد وبرق. |
Thunderbolt |
اذرخش ، صاعقه ، صاعقه زدن. |
Thunderclap |
صداي صاعقه مانند، صداي تندر، غرش رعد. |
Thundercloud |
ابر صاعقه دار. |
Thunderer |
تندرگر. |
Thunderhead |
توده ابري كه حاشيه اش سفيد است وقبل از رعد وبرق در اسمان ظاهر ميشود. |
Thundering |
رعد زن ، صاعقه انداز، غريب ، رعد اسا. |
Thunderous |
تندردار، رعد اسا، صاعقه وار. |
Thunderpeal |
غرش رعد، صداي رعد، غرش. |
Thundershower |
رگبار همراه با رعد وبرق. |
Thunderstone |
سنگ اذرخشي. |
Thunderstorm |
توفان تندري ، توفان همراه بااذرخش وصاعقه. |
Thunderstrike |
دچار صاعقه شدن ، دچار رعد وبرق شدن ، صاعقه زدن ، مبهوت شدن. |
Thunderstroke |
صاعقه زدگي ، اصابت صاعقه. |