Throw |
پرتاب ، انداختن ، پرت كردن ، افكندن ، ويران كردن. |
Throw away |
دور انداختن ، اشغال ، چيز دورانداخته ، چيز بي مصرف. |
Throw back |
ترقي وپيشرفت را عقب انداختن ، باعث تاخير شدن ، رجعت ، برگشت به خصال نياكان. |
Throw down |
سبب افتادن شدن ، طرد كردن ، رد كردن. |
Throw off |
دورانداختن ، بيرون دادن ، فرار كردن (از تعقيب كنندگان). |
Throw out |
بيرون انداختن. |
Throw over |
ترك كردن. |
Throw up |
بلند كردن ، كناره گيري كردن از، قي كردن-. |
Throwin |
(كلا چ را) در دنده انداختن ، تزريق كردن ، مشاركت كردن ، افزودن بر. |
Throwster |
پشم باف ، نراد. |
throw away |
دور انداختن |
Throwback |
بازگشت به سابق |
thrown |
پرتاب |