Farsi Dictionary

Throw

پرتاب ، انداختن ، پرت كردن ، افكندن ، ويران كردن.

Throw away

دور انداختن ، اشغال ، چيز دورانداخته ، چيز بي مصرف.

Throw back

ترقي وپيشرفت را عقب انداختن ، باعث تاخير شدن ، رجعت ، برگشت به خصال نياكان.

Throw down

سبب افتادن شدن ، طرد كردن ، رد كردن.

Throw off

دورانداختن ، بيرون دادن ، فرار كردن (از تعقيب كنندگان).

Throw out

بيرون انداختن.

Throw over

ترك كردن.

Throw up

بلند كردن ، كناره گيري كردن از، قي كردن-.

Throwin

(كلا چ را) در دنده انداختن ، تزريق كردن ، مشاركت كردن ، افزودن بر.

Throwster

پشم باف ، نراد.

throw away

دور انداختن

Throwback

بازگشت به سابق

thrown

پرتاب

Keyword

Criteria