Farsi Dictionary

Thresh

كوبيدن ، از پوست دراوردن ، خرمن كوبي كردن.

Thresher

ماشين خرمن كوب ، (ج.ش.) كوسه ماهي درنده سواحل امريكاواروپا(vulpinus alopias).

Threshing machine

ماشين غله پوست كني ، ماشين خرمن كوبي.

Threshold

استانه ، استانه مانند، استانه اي.

Threshold

استانه ، سرحد.

Threshold element

عنصر استانه اي.

Threshold function

تابع استانه اي.

Threshold gate

دريچه استانه اي.

Threshold logic

منطق استانه اي.

Threshold value

ارزش استانه اي.

Threshold voltage

اختلا ف سطح استانه اي.

thresholding

آستانه

thresholds

آستانه

Keyword

Criteria