Farsi Dictionary

Third

سوم ، سومي ، ثالث ، يك سوم ، ثلث ، به سه بخش تقسيم كردن

Third base

موضع بازيكن براي دفاع منطقه دورپايگاه سوم در بازي بيس بال.

Third class

سومين دسته ، درجه سوم ، بليط درجه.3

Third degree

درجه سوم ، رتبه سوم.

Third dimension

بعد سوم ، ضخامت ، كلفتي ، وابسته به بعد سوم.

Third estate

(طبقه) عوام.

Third party

شخص ثالث.

Third person

سوم شخص.

Third rate

درجه سوم ، پست.

Third rater

درجه سوم.

Third ventricle

(تش.) بطن مياني مغز.

Keyword

Criteria