Thimble |
انگشتانه ، لوله فلزي كوتاه. |
Thimbleberry |
(گ.ش.) تمشك امريكايي داراي ميوه انگشتي شكل. |
Thimbleful |
باندازه يك انگشتانه ، يك خرده ، يك جرعه. |
Thimblerig |
شعبده بازي كردن ، (بوسيله فنجان بازي) گول زدن ، فريب دادن ، مغبون كردن. |
Thimblerigger |
فنجان باز، مهره باز، شعبده باز، فريبكار. |
Thimbleweed |
(گ.ش.) شقايق نعمان ، شبدر چمني. |