Farsi Dictionary

Thermos

فلا سك ، ترمس ، قمقمه ، محفظه ياظرف عهايق حرارت.

Thermoscope

دستگاه گرمابين ، گرماياب ، دمابين.

Thermosetting

قابل سفت شدن در مقابل حرارت.

Thermostability

قابليت استحكام در مقابل حرارت.

Thermostable

باثبات در اثر حرارت.

Thermostat

(.n &.adj):الت تعديل گرما، دستگاه تنظيم گرما، (.vt):بوسيله الت تعديل گرماكنترل كردن.

Keyword

Criteria