Therm |
كالري كوچك ، معادل هزار كالري بزرگ ، واحد گرما، حمام ، داغ ، حمام عمومي ، گرما. |
Thermae |
چشمه اب گرم ، حمام اب گرم. |
Thermal |
دمايي ، گرمايي ، حرارتي ، گرم. |
Thermal |
گرمايي ، حرارتي. |
Thermal spring |
چشمه اب گرم. |
Thermic |
گرمايي ، وابسته بگرما، حرارتي. |
Thermionic tube |
لوله الكتروني كه دران الكترون بوسيله حرارت دادن به الكترود منتشر ميشود، لوله گرمايوني. |
Thermistor |
رزيستور برقي ، الت مقاوم در مقابل برق. |
Thermistor |
مقاومت گرمايي. |
Thermocoagulation |
(درجراحي) دلمه شدن نسوج در اثر حرارت. |
Thermocouple |
(الكتريسته) وسيله اندازه گيري اختلا ف درجه حرارت. |
Thermocouple |
جفت گرمايي ، ترموكوپل. |
Thermoduric |
قادر به استقامت در برابر حرارت زياد، دماپاي. |
Thermodynamic |
وابسته بعلم ترموديناميك ، دماپويا. |
Thermodynamics |
دانش دماپويايي ، مبحث فعاليت مكانيكي ورابطه ان باحرارت. |
Thermoelectric |
وابسته به رابطه برق وحرارت ، دما برقي. |
Thermoelectricity |
ايجاد جريان برق در اثر حرارت ، دما برق. |
Thermoelectron |
الكتروني كه در اثر گرما صادر شود. |
Thermogram |
دمانگاشت ، گرمانگار، دمانگاره. |
Thermograph |
گرمانما، گرماسنج خودكمار، دمانما. |
Thermographer |
كسي كه گرماسنجي كند، دمانگار. |
Thermographic |
وابسته به گرما سنجي يا دمانگاري. |
Thermography |
دمانگاري ، گرمانگاري. |
Thermolabile |
بي ثبات يا ناپايدار درمقابل حرارت ، دماناپاي. |
Thermolysis |
(ش.) تجزيه شيميايي در اثر حرارت ، تحليل حرارت بدن. |
Thermolytic |
وابسته به تحليل گرما، وابسته به تجزيه در اثر گرما. |
Thermometer |
(thermometre) گرماسنج ، گرمانما، ميزان الحراره ، درجه ، دماسنج. |
Thermometer |
گرماسنج ، حرارت سنج. |
Thermometre |
(thermometr) گرماسنج ، گرمانما، ميزان الحراره ، درجه ، دماسنج. |
Thermometric |
وابسته به گرماسنج ، وابسته به گرماسنجي. |
Thermometry |
گرماسنجي ، دماسنجي. |
Thermonuclear |
وابسته بدرجه حرارت هسته اتمي. |
Thermophile |
گرمادوست ، دمادوست ، دماگرايي. |
Thermophilic |
گرماگراي. |
Thermopile |
پيل گرماسنج. |
Thermoplastic |
قابل ارتجاع يا نرمش پذير دراثر حرارت. |
Thermoplasticity |
قابلت ارتجاع يا نرمش پذيري در مقابل حرارت. |
Thermoregulation |
تنظيم حرارت. |
Thermoregulator |
ترموستات ، دستگاه تنظيم حرارت. |
Thermoregulatory |
وابسته تنظيم حرارت. |
Thermos |
فلا سك ، ترمس ، قمقمه ، محفظه ياظرف عهايق حرارت. |
Thermoscope |
دستگاه گرمابين ، گرماياب ، دمابين. |
Thermosetting |
قابل سفت شدن در مقابل حرارت. |
Thermostability |
قابليت استحكام در مقابل حرارت. |
Thermostable |
باثبات در اثر حرارت. |
Thermostat |
(.n &.adj):الت تعديل گرما، دستگاه تنظيم گرما، (.vt):بوسيله الت تعديل گرماكنترل كردن. |
Thermotactic |
دماواكنشي. |
Thermotaxis |
تحرك در اثر گرما، تنظيم خود بخود حرارت در بدن ، دماواكنش. |
Thermotropic |
گرماگراي ، علا قمند به گرما، دماگراي. |
Thermotropism |
دماگرايي ، حساسيت نسبت به گرما، گرماگرايي. |