Farsi Dictionary

Terror

دهشت ، ترس زياد، وحشت ، بلا ، بچه شيطان.

Terrorism

ارعابگري ، ايجاد ترس و وحشت در مردم.

Terrorist

(terroristic) ارعابگر، طرفدار ارعاب وتهديد.

Terroristic

(terrorist) ارعابگر، طرفدار ارعاب وتهديد.

Terrorization

حكومت باتهديد وارعاب ، عمل ترور كردن ، تهديد وارعاب ، ارعابگري.

Terrorize

ارعابگري كردن ، با تهديد وارعاب كاري انجام دادن ، با تهديد وارعاب حكومت كردن ، ترور كردن.

Terrorless

بدون ترس.

Keyword

Criteria