Terror |
دهشت ، ترس زياد، وحشت ، بلا ، بچه شيطان. |
Terrorism |
ارعابگري ، ايجاد ترس و وحشت در مردم. |
Terrorist |
(terroristic) ارعابگر، طرفدار ارعاب وتهديد. |
Terroristic |
(terrorist) ارعابگر، طرفدار ارعاب وتهديد. |
Terrorization |
حكومت باتهديد وارعاب ، عمل ترور كردن ، تهديد وارعاب ، ارعابگري. |
Terrorize |
ارعابگري كردن ، با تهديد وارعاب كاري انجام دادن ، با تهديد وارعاب حكومت كردن ، ترور كردن. |
Terrorless |
بدون ترس. |