اموختن ، تعليم دادن ، درس دادن ، مشق دادن ، معلمي يا تدريس كردن.
امادگي جهت ياد گرفتن.
اموختني ، تعليم پذير، ياددادني ، قابل تعليم.
اموختار، اموزگار، معلم ، مربي ، مدرس ، دبير.
دانشسرا.
معلمي ، اموختاري.
ماشين اموزش ، ماشين تدريس.
تدريس - آموزش
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains