Tea |
چاي ، رنگ چاي. |
Tea bag |
پاكت محتوي چاي فوري. |
Tea dance |
ته دانسان ، مهماني چاي ورقص. |
Tea garden |
باغ چايكاري. |
Tea maker |
چاي دم كن. |
Tea party |
عصرانه چاي ، مهماني چاي. |
Tea rose |
گل چاي. |
Tea service |
(set tea) سرويس چاي خوري. |
Tea set |
(service tea) سرويس چاي خوري. |
Tea shop |
رستوران ، نهارخوري ، قهوه خانه. |
Teabowl |
فنجان چاي خوري بي دسته. |
Teach |
اموختن ، تعليم دادن ، درس دادن ، مشق دادن ، معلمي يا تدريس كردن. |
Teachability |
امادگي جهت ياد گرفتن. |
Teachable |
اموختني ، تعليم پذير، ياددادني ، قابل تعليم. |
Teacher |
اموختار، اموزگار، معلم ، مربي ، مدرس ، دبير. |
Teachers college |
دانشسرا. |
Teachership |
معلمي ، اموختاري. |
Teaching machine |
ماشين اموزش ، ماشين تدريس. |
Teacup |
فنجان چاي. |
Teacupful |
بقدر يك فنجان چاي. |
Teahouse |
قهوه خانه ، چاي خانه. |
Teak |
(teak) (گ.ش.) درخت ساج ، چوب ساج. |
Teakettle |
قوري چاي ، كتري چاي. |
Teakwood |
(teakwood) (گ.ش.) درخت ساج ، چوب ساج. |
Teal |
(ج.ش.) مرغابي جره. |
Teal blue |
رنگ ابي مايل به خاكستري. |
Team |
گروه ، گروهه ، دسته ، دست ، جفت ، يك دستگاه ، تيم ، دسته درست كردن ، بصورت دسته ياتيم درامدن. |
Teammate |
همگروه ، عضو تيم ، همكار، همقطار. |
Teamster |
كاميون ران ، راننده يك جفت حيوان يا دستگاه اسب ودرشكه. |
Teamwork |
روح همكاري ، كار دسته جمعي. |
Teapot |
قوري چاي. |
Teapoy |
(tepoy) (درهند) ميز چاي خوري. |
Tear |
(.n):(معمولا بصورت جمع) اشك ، سرشك ، گريه ، (.vi &.vtn.): دراندن ، گسيختن ، گسستن ، پارگي ، چاك ، پاره كردن ، دريدن ، چاك دادن. |
Tear down |
پاره پاره ومتلا شي كردن ، درهم دريدن. |
Tear gas |
گاز اشك اور. |
Tear jerking |
(tearjerker) نمايش يا داستان فوق العاده هيجان انگيز واحساساتي ، گريه اور. |
Tear sheet |
قطعه يا مقاله پاره شده از مجله يا روزنامه. |
Tear up |
پاره كردن ، درهم دريدن. |
Tearaway |
از روي بيميلي جدا شدن از. |
Teardrop |
اشك ، قطره اشك. |
Tearful |
اشكبار، گريان. |
Tearjerker |
(jerking tear) نمايش يا داستان فوق العاده هيجان انگيز واحساساتي ، گريه اور. |
Tearless |
بي اشك ، تهي از اشك. |
Tearoff |
كندن از، پاره پاره كردن. |
Tearoom |
اتاق چاي ، رستوران كوچك ودنج مخصوص نسوان. |
Tease |
(teaze)ازاردادن ، اذيت كردن ، كسي را دست انداختن ، سخنان نيشدارگفتن ، اذيت ، پوش دادن مو. |
Teasel |
(teazle، teazel)(گ.ش.)بوته خار، خارخسك ، شانه چوپان ،خار، ماشين خارزني ، خارزدن ، شانه زدن(به پرز پارچه وغيره). |
Teaser |
اذيت كننده ، شانه كننده پشم. |
Teaspoon |
قاشق چاي خوري. |
Teaspoonful |
بقدر يك قاشق چاي خوري. |
Teat |
نوك پستان ، ممه ، شبيه نوك پستان ، پستانك. |
Teaze |
(tease)ازاردادن ، اذيت كردن ، كسي را دست انداختن ، سخنان نيشدارگفتن ، اذيت ، پوش دادن مو. |
Teazel |
(teasel، teazle) (گ.ش.)بوته خار، خارخسك ، شانه چوپان ، خار، ماشين خارزني ، خارزدن ، شانه زدن(به پرز پارچه وغيره). |
Teazle |
(teasel، teazel) (گ.ش.) بوته خار، خارخسك ، شانه چوپان ، خار، ماشين خارزني ، خارزدن ، شانه زدن(به پرز پارچه وغيره). |
tea tray |
سيني چاي |
tea tree |
درخت چاي |
teaching |
تدريس - آموزش |
Team leader |
رهبر تيم |
team player |
بازيکن تيم - موثر در تيم |
tears |
اشک |
teas |
چاي |
teasing |
اذيت کردن |