(ج.ش.) قو، دجاجه ، متعجب شدن ، پرسه زدن ، اظهار كردن.
شيرجه.
واپسين عمل يا اثر يا گفتار، صداي قو، بانگ خدا حافظي ، وداع.
قوچران.
سرحال وچابك ، جست وخيز كن ، قروغمزه امدن ، ناز وعشوه ، خودفروشي ، عالي ، شيك وباشكوه.
محل پرورش قو.
پرنرم وظريف قو.
پوست قو، پرهاي نرم قو.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains