تاب خوردن تلوتلو خوردن ، بنوسان دراوردن ، تاب دادن ، غارت ، گودال ، استخر، كوله پشتي.
قالب يا پرس اهنگري ، قالب ريزي كردن ، بشكل قالب در اوردن.
قالب سوراخ سوراخ.
خود فروشانه گام زدن ، با تكبر راه رفتن ، كبر فروشي ، خودستايي ، مغرور، (انگليس)شيك.
چوب دستي كوچك ، باتون.
متكبر.
خريدار مال دزدي ، مسافر كوله پشتي دار.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains