Farsi Dictionary

Sure

يقين ، خاطر جمع ، مطملن ، از روي يقين ، قطعي ، مسلم ، محقق ، استوار، راسخ يقينا.

Surefire

(ز.ع.- امر.) يقين ، مطملن ، نتيجه بخش.

Surefooted

ثابت قدم ، بي لغزش ، داراي گامهاي ثابت.

Surely

يقينا، محققا، مسلما، بطور حتم.

Surety

ضامن ، پابندان ، كفيل ، گرو، وثيقه ، اطمينان.

Surety bond

ضمانتنامه ، تضمين نامه.

Suretyship

ضمانت.

surest

مطنئن ترين

Keyword

Criteria