ناظر، سرپرست.
برنگر، مباشر، ناظر، سرپرست.
فراخواني ناظر.
درخواست ناظر.
حالت نظارت.
وابسته به نظارت وسرپرستي ، وابسته به برنگري.
كنترل نظارتي.
برنامه ناظر.
روال ناظر.
علا ءم نظارتي.
سيستم ناظر.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains