Farsi Dictionary

Sue

تقاضا كردن ، تعقيب قانوني كردن ، دعوي كردن.

Suede

چرم جير، پارچه جير، چرم مخمل نما.

Suer

عرض حال دهنده ، شاكي.

Suet

پيه ، چربي سخت دور كليه وكمر گوسفند.

Suez canal

ابراه سوءز.

sues

شکايت

Keyword

Criteria