تقاضا كردن ، تعقيب قانوني كردن ، دعوي كردن.
چرم جير، پارچه جير، چرم مخمل نما.
عرض حال دهنده ، شاكي.
پيه ، چربي سخت دور كليه وكمر گوسفند.
ابراه سوءز.
شکايت
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains