Farsi Dictionary

Sudd

توده شناور علف و ني كه در رود نيل مانع كشتيراني ميشود.

Sudden

ناگهاني ، ناگهان ، بي خبر، بي مقدمه ، فوري ، تند، بطور غافلگير، غير منتظره ، سريع.

Sudden death

مرگ ناگهاني (در مسابقات) ناگهان باخت.

suddenly

ناگهان

Keyword

Criteria