سراسيمه كردن ، گيج كردن ، بي حس كردن ، حيرت زده كردن ، گيجي.
(اسم مفعول وزمان گذشته فعل sting).
(اسم مفعول وزمان گذشته فعل stink).
ادم گيج ، گيج كننده.
از رشد بازماندن ، كوتاه نگاه داشتن ، كوتاه ، زور، شاهكار، شيرين كاري ، شيرين كاري كردن.
قالب بند.
سراسيمه - گيجي - حيران
خيره کننده
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains