نيرومند، قوي ، پر زور، محكم ، سخت.
دست قوي ، قدرت ، اعمال زور كردن ، قلدري كردن.
مشروب قوي و پر الكل.
داراي فكر نيرومند، داراي افكار مردانه.
(در بازي ورق) دست قوي.
گاو صندوق.
دژ، قلعه نظامي ، سنگر، پناهگاه ، (مج.) محل امن.
نسبتا قوي.
شديدا، قويا، جدا.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains