Farsi Dictionary

Stretch

(.vi &.vt) :كشيدن ، امتداددادن ، بسط دادن ، منبسط كردن ، كش امدن ، كش اوردن ، كش دادن ، گشادشدن ، (.adj &.n) :بسط، ارتجاع ، قطعه(زمين)، اتساع ، كوشش ، خط ممتد، دوره ، مدت.

Stretchability

قابليت بسط.

Stretchable

بسط يافتني.

Stretcher

تخت روان ، برانكار، بسط يابنده.

Stretcher bearer

حامل تخت روان.

Stretching

کشش

stretchy

چسبناک

Keyword

Criteria