كشش ، زور، فشار، كوشش ، درد سخت ، تقلا ، در رفتگي يا ضرب عضو يا استخوان ، اسيب ، رگه ، صفت موروثي ، خصوصيت نژادي ، نژاد، اصل ، زودبكار بردن ، زور زدن ، سفت كشيدن ،كش دادن ، زياد كشيدن ، پيچ دادن ، كج كردن ، پالودن ، صاف كردن ، كوشش زياد كردن.
كشش ، خسته كردن.
كشش سنج.
صافي ، پالا يش كننده ، اب ميوه گير، بغاز.
فشار به
خسته
زور زدن
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains