Farsi Dictionary

Stone

سنگ ، هسته ، سنگ ميوه ، سنگي ، سنگ قيمتي ، سنگسار كردن ، هسته دراوردن از، تحجيركردن.

Stone age

(ز.ش.) عصر حجر.

Stone blind

كاملا كور.

Stone broke

(ز.ع.) كاملا ورشكست ، لا ت ، بي پول.

Stone deaf

كاملا كر.

Stone fruit

ميوه هسته دار، ميوه الويي.

Stone lily

سنگواره سوسنيان.

Stonecrop

(گ.ش.) گل ناز.

Stonecutter

سنگ تراش ، ماشين سنگ بري.

Stonecutting

سنگ بري.

Stonemason

سنگ تراش.

Stonemasonry

سنگ كاري.

Stoneware

ظروف سفالين سنگ نما.

Stonework

ساختمان سنگي ، كارخانه سنگ بري.

Stoney

(stony=) سنگي ، پرسنك ، سنگلا خ ، سخت.

stoner

مست - خمار - معتاد

Stones

سنگ

Keyword

Criteria