Farsi Dictionary

Stock

(n): مايه ، ذخيره ، موجودي كالا ، كنده ، تنه ، ته ساقه ، قنداق تفنگ ، پايه ، دسته ريشه ، نيا، سهام ، سرمايه ، مواشي ، پيوندگير.(n&vi، vt، adv، adj):حاضر، موجود، دم دست ، درانبار، اماده ، انبار كردن ، ذخيره كردن.

Stock

موجودي ، مايه ، سهام ، به موجودي افزودن.

Stock certificate

گواهي موجودي كالا در انبار، گواهي سهم.

Stock clerk

انباردار.

Stock company

شركت سهامي.

Stock dividend

سهام صادره بابت سود سهام.

Stock exchange

بورس سهام.

Stock in trade

موجودي كالا ي مغازه ، مال التجاره ، لوازم وابزار كار، فوت وفن.

Stock market

بورس سهام وارز، بورس كالا هاي مختلف.

Stock room

انبار، انبار كالا.

Stockade

ايجاد مانع ، انسداد، مسدود ساختن ، حصار بندي.

Stockbroker

دلا ل سهام شركتها.

Stockbrokerage

(stockbroking) دلا لي بورس واوراق بهادار.

Stockbroking

(stockbrokerage) دلا لي بورس واوراق بهادار.

Stockfish

ماهي روغن و امثال ان كه در افتاب خشك شده.

Stockholder

سهامدار شركتها، صاحب سهم ، صاحب موجودي ، ذخيره نگهدار.

Stockinet

(stockinette) پارچه كشباف مخصوص لباس كودكان وزخم بندي.

Stockinette

(stockinet) پارچه كشباف مخصوص لباس كودكان وزخم بندي.

Stocking

جوراب زنانه ساقه بلند.

Stockish

كودن ، قطور، تنومند.

Stockpile

انباشته ، ذخيره ، انباشته كردن ، توده كردن.

Stocky

كوتاه ، كلفت ، چارشانه ، خشن ، قوي.

Stockyard

دامگاه ، محوطه دامداري ، محل فروش دام.

stocked

ذخيره

stockpiling

انباشته

stockroom 

انبار

stocks

هسام

stocks

سهام

Keyword

Criteria