Farsi Dictionary

Stigma

كلا له ، داغ ، داغ ننگ ، لكه ننگ ، برامدگي ، خال.

Stigmatic

(stigmatist) در معرض تهمت ، ننگين ، بدنام ، معيوب.

Stigmatism

ننگ اوري ، خال داري ، ننگ ، نور متمركز در يك نقطه.

Stigmatist

(stigmatic) در معرض تهمت ، ننگين ، بدنام ، معيوب.

Stigmatization

بدنام سازي.

Stigmatize

داغ ننگ زدن بر، نشان دار كردن ، لكه دار كردن.

Keyword

Criteria