Stigma |
كلا له ، داغ ، داغ ننگ ، لكه ننگ ، برامدگي ، خال. |
Stigmatic |
(stigmatist) در معرض تهمت ، ننگين ، بدنام ، معيوب. |
Stigmatism |
ننگ اوري ، خال داري ، ننگ ، نور متمركز در يك نقطه. |
Stigmatist |
(stigmatic) در معرض تهمت ، ننگين ، بدنام ، معيوب. |
Stigmatization |
بدنام سازي. |
Stigmatize |
داغ ننگ زدن بر، نشان دار كردن ، لكه دار كردن. |