Stew |
تاس كباب ، نگراني ، گرمي ، داغي ، اهسته جوشانيدن ، اهسته پختن ، دم كردن. |
Steward |
وكيل خرج ، پيشكار، مباشر، ناظر، مباشرت كردن. |
Stewardess |
ناظر خرج مونث ، مهماندار هواپيما. |
Stewardship |
نظارت ، نظارت خرج ، رفاقت ومعاونت ، مباشرت. |
Stewpan |
قابلمه تاس كباب پزي ، ظرف ابگوشت پزي ، ابگوشت پز. |