Farsi Dictionary

Stern

سخت گير، عبوس ، سخت ومحكم ، عقب كشتي ، كشتيدم.

Stern chase

تعاقب كشتي فراري.

Stern ward

بطرف عقب كشتي.

Stern wards

بطرف عقب كشتي.

Stern wheeler

(دگ.- امر.) پاروزن عقب كشتي ، كشتي داراي پروانه در عقب.

Sternal

وابسته بجناغ سينه ، جناغي.

Sternforemost

(كشتيراني) عقب زدن ، عقب رفتن.

Sternmost

عقب ترين قسمت كشتي.

Sternocostal

(تش.) دنده اي وجناغي.

Sternpost

تير عمودي عقب كشتي.

Sternum

(تنش.) استرنم ، جناغ سينه ، استخوان جناغ.

Sternutation

صداي عطسه ، عطسه.

Sternutative

عطسه اور.

Sternutator

داروي عطسه واشك اور.

Sternutatory

عطسه اور.

Sternway

(در كشتيراني) حركت بعقب.

Keyword

Criteria