Farsi Dictionary

Stere

يك متر مكعب.

Stereo

مخفف واژه هاي (stereophonic، stereotype).

Stereo chemistry

مبحث شيمي فضايي.

Stereo gram

تصوير يانقش برجسته نما.

Stereobate

پي مريي وروي زمين ساختمان.

Stereograph

نوشته ياتصوير برجسته نما، برجسته نما كردن.

Stereometric

برجسته ، خط برجسته ، وابسته بترسيمات برجسته.

Stereometric

(درمورد جسم جامد) بسهولت قابل اندازه گيري.

Stereophonic

استروفونيك ، داراي دستگاه تقويت كننده صوت از سه جهت

Stereophotography

عكس برداري برجسته نما وسه بعدي.

Stereopticon

سينماي غير متحرك ، چراغ عكس ، شهر فرنگ.

Stereoscope

(stereoscopy=) جهان نما، دوربين يا عينك برجسته نما، مبحث اشكال برجسته.

Stereoscopic

برجسته بيني ، برجسته بين.

Stereotapis

جمد گرايي.

Stereotype

كليشه ، كليشه كردن ، با كليشه چاپ كردن ، يك نواخت كردن ، رفتار قالبي داشتن.

Stereotyped

(مج.) تقليد شده ، فاقد نبوغ وابتكار، داراي رفتار قالبي.

Stereotypy

كليشه ، كليشه كردن ، با كليشه چاپ كردن ، يك نواخت كردن ، رفتار قالبي داشتن.

Stereotype

کليشه - قالبي

stereotypes

کليشه

stereotypical

کليشه

Keyword

Criteria