Farsi Dictionary

Sten

مسلسل سبك 9 ميلمتري انگليسي.

Stench

دود يا بوي قوي ، بوي زننده ، تعفن ، گند.

Stencil

استنسيل ، استنسيل كردن.

Stencil paper

كاغذ ضخيم پارافين دار مخصوص استنسيل.

Stenciler

(stenciller) تهيه كننده استنسيل ، الگو ساز.

Stencilize

تبديل به استنسيل كردن.

Stenciller

(stenciler) تهيه كننده استنسيل ، الگو ساز.

Steno

(stenographer=) تندنويس.

Stenobathic

(درموردحيوانات) درعمق كم زيست كننده ، كم ژرفازي.

Stenograph

تند نويس ، الگوي حروف ، تند نويس.

Stenography

تند نويسي ، مختصر نويسي ، كوتاه نويسي.

Stenohaline

زيست كننده در اب شور به غلظت بخصوصي.

Stenophagous

غذاي محدود خوار، تغذيه كننده از جانور يانوع بخصوصي

Stenosed

(گ.ش.) دچار هرگونه تنگي مجرا، (طب) مبتلا به تنگي نفس.

Stenosis

(طب) تنگ شدن يا انقباض بعضي از مجراهاي بدن ، تنگي مجرا.

Stenotherm

(ج.ش.) موجود غير مقاون در مقابل تغييرات شديد درجه حرارت.

Stenothermy

كم مقاومتي در مقابل تغييرات حرارت.

Stenotopic

(ج.ش.) داراي حساسيت اندك نسبت به تغيير محيط.

Stenotype

دستگاه ضبط مكالمات سخنراني وغيره.

Stenotypisht

متصدي دستگاه ضبط سخنراني.

Stentor

شخصي كه صداي بلندي دارد.

Stentorian

خيلي بلند (در مورد صدا)، صدا بلند، رسا.

Stentorophonic

داراي صداي بلند، داراي صداي رسا.

stenographer

تندنويس

Keyword

Criteria