ستون چوبي يا سنگي تزءيني ، ميخ چوبي ، گرو، شرط، شرط بندي مسابقه با پول روي ميزدر قمار، بچوب يا بميخ بستن ، قاءم كردن ، محكم كردن ، شرط بندي كردن ، شهرت خود رابخطر انداختن ، پول در قمار گذاشتن.
(ج.ش.) بوتيمار معمولي امريكايي ، تيركوب.
كاميون نرده دار.
شرط بند، گروگذار، نگهدارنده بانك در قمار.
سهام
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains