Farsi Dictionary

Squab

خپله ، چاق وچله ، تپلي ، كوسن ، نيمكت ، جوجه.

Squabber

ستيزه گر، پيشجواب.

Squabble

جرو وبحث كردن ، ستيزه ، داد وبيداد، نزا مختصر، ستيزه كردن.

Keyword

Criteria